اما چرا بیطرف، به رغم آنکه مخالفتها با معرفی او، حداقل درون مجلس، پررنگ نبود؛ چنین آرای پایینی کســب کرد؟ یکی از اصلیترین دلایل این اتفاق را باید در جدیتر شــدن بحرانهای زیســت محیطی، به ویژه مســئلۀ آب در جامعۀ امروز ایران یافت؛ بحرانی که شــاید ۲ دهۀ قبل و آن زمان که وزارت نیرو به سدســازی و وزارت جهاد کشاورزی به خودکفایی در تولید محصولات مختلف افتخار می کردند، این چنین ملموس و محسوس نبود و آثار و تبعات آن، سیاستمداران و رسانه ها را متاثر نمی کرد.

دیروز در جشنواره «نیرو و رسانه» در بخش سرمقاله، سرمقاله «محمد جواد روح» دبیر ارشد تحریریه »ماهنامه مدیریت سبز« در شماره دوم این ماهنامه به عنوان سرمقاله برتر شناخته شد.



سرمقاله محمد جواد روح در این ماهنامه به شرح زیر است:

 

ندادن رای اعتماد به نخستین وزیر پیشنهادی نیرو، جدی بودن چالش های زیست محیطی ایران را به رخ کشید؛

پایان بی‌طرفی، آغازجنگ آب

جا ماندن بحث برانگیز حبیب اله بیطرف، وزیر پیشــنهادی نیرو از قطار کابینۀ دوازدهم، بســیاری از فعالان صنعت آب و برق، رســانه ها و حتی کارشناسان و ناظران سیاسی را شگفت زده کرد؛ وزیری که کارنامه و عملکرد مناسبی از دوران وزارت خود برجای گذاشته بود و عموم متخصصان این حوزه، او را «بهترین گزینه» و «نقطۀ امید» برای بازگشــت به دوران فعال و پررونق صنعت آب و برق میدانســتند.

با این حال، این اتفاق نیفتاد و بیطرف از میان آرای  ۲۸۸نمایندۀ حاضر در جلسۀ رای اعتماد، فقط  ۱۳۳رای کسب کرد. یعنی تقریبا ۲۰رای کمتر از محمد آذری جهرمی،

وزیر  ۳۶ســالۀ ارتباطات که معرفی او، با جنجال های رســانه ای و حتی امنیتی همراه شــده بود.

اما چرا بیطرف، به رغم آنکه مخالفتها با معرفی او، حداقل درون مجلس، پررنگ نبود؛ چنین آرای پایینی کســب کرد؟ یکی از اصلیترین دلایل این اتفاق را باید در جدیتر شــدن بحرانهای زیســت محیطی، به ویژه مســئلۀ آب در جامعۀ امروز ایران یافت؛ بحرانی که شــاید ۲ دهۀ قبل و آن زمان که وزارت نیرو به سدســازی و وزارت جهاد کشاورزی به خودکفایی در تولید محصولات مختلف افتخار می کردند، این چنین ملموس و محسوس نبود و آثار و تبعات آن، سیاستمداران و رسانه ها را متاثر نمی کرد.

این در حالی است که امروز، بازخورد تصمیم های دیروز و واقعیت ها بی رحمتر از همیشه رخ نموده اند؛ واقعیت هایی که بیرحمی آن را حبیب اله بیطرف، با تمام وجود لمس کرد و رضا اردکانیان نیز ناگزیر از دست و پنجه نرم کردن با آنهاست.

این یک واقعیت است که بیش از نیمی از مناطق ایران، امروزه با بحران آب مواجه هستند. استانهایی همچون خوزستان، آذربایجان شرقی و غربی، اصفهان، سمنان، چهارمحال و بختیاری، فارس و... نه تنها با بحران کم آبی مواجه هستند، بلکه از سیاست های دولت هم فارغ از آنکه رئیس دولت، خاتمی باشد یا روحانی یا احمدی نژاد، ناراضی اند.

در واقع، مسئلۀ آب و همچنین محیط زیست در ایران امروز، آشی است که همۀ دولت های پس از انقلاب و حتی در مواردی قبل از انقلاب، با هم آن را پخته اند و در نتیجه، هم شور و هم بی نمک از آب درآمده است. هم خوزستان از این بحران ناراضی است و هم اصفهان. جالب آنکه هم مناطقی که در آنها سدسازی شده، ناراضی اند و هم مناطقی که حتی از توسعۀ دولتی، هنوز هم نصیبی نبرده اند.

 

اگرچه وضعیت کنونی و دغدغۀ آب، بحرانی ملی و حتی فراملی است که نمی توان یک نفر یا حتی یک دولت را در آن متهم کرد، اما این بحران به قدری عمیق و برای رای دهندگان و نمایندگان مجلس آنچنان ملموس شده است که اگر کسی ردپایی هم در بروز آن داشته

باشد ، قطعا نمی توان از او گذشت.

 
جنگ آب، واقعیتی ملموس در شهرهای ایران

اینکه امروز از «جنگ آب» در نقاط مختلف دنیا و به ویژه خاورمیانه سخن رانده می شود، یک پیشبینی دربارۀ آینده نیست؛ بلکه واقعیتی ملموس و مربوط به امروز است که نه تنها میان ایران و عراق و ترکیه و افغانستان، بلکه بین خود ایرانیان و استانها و مناطق مختلف

کشور نیز آغاز شده است. مجموعۀ مخالفت هایی که از استان های مختلف در جریان بررسی صلاحیت وزیر پیشنهادی نیرو با بیطرف صورت گرفت، بیش و پیش از آنکه او را در قالب مسیحی تصویر کند که به دلیل گناه عمومی به صلیب کشیده می شود، سرنای آخرالزمانی را

می ماند که نفیر آغاز جنگ آب مناطق ایران در آن دمیده شد.

 
رابطۀ آب و رای اعتماد

اما این واقعیت، شاید تا زمانی که بیطرف از راهیابی به دولت بازماند، برای سیاستمداران حرف های ملموس نبود؛ سیاستمدارانی که به نظر میرسد محیط زیست و انتقادهای فعالان مدنی یا مناطق مختلف کشور را هنوز «امری حاشیه ای» در قبال «مسائل اصلی»

می بینند و می انگارند. در مورد همین موضوع ندادن رای اعتماد به وزیر پیشنهادی نیرو در دولت دوازدهم باید به یاد آورد که بیطرف در کنار محمود حجتی، جزو شاخص ترین چهره های طیف اصلی جریان اصلاحات محسوب میشد که برای هدایت وزارتخانه های نیرو و جهاد کشاورزی دولت دوازدهم ازسوی رئیس جمهور به مجلس معرفی شدند. این طیف از اصلاح طلبان که احزابی چون جبهۀ مشارکت در گذشته و اتحاد ملت در شرایط کنونی آن را نمایندگی می کنند، همواره در  ۲ دهۀ گذشته نزدیکترین رابطه را میان نیروهای سیاسی حاضر در قدرت با فعالان مدنی و رسانه ای داشته و دارند. بسیاری از فعالان این

احزاب در قالب فعالان مدنی یا رسانه ای در فضای مجازی، مطبوعات، کمپین های زیستمحیطی و فعالیت های اجتماعی مشارکت دارند و اغلب با این نوع فعالیت ها، همراهی و هم سویی نشان می دهند.
رقبای پنهان مدنی و سکوت توام با رضایت

با این حال، آنچه در مقطع چندروزه رای اعتماد وزرا در فضای مجازی و نیز موضع گیریهای فعالان زیس تمحیطی دیده شد، عموما مقابله و تعارض با معرفی بیطرف به عنوان «سدساز اعظم» و «نمادسیاست های اشتباه دهۀ هفتاد» بود. در مقابل، احزاب و جریان های سیاسی و رسانه ای نزدیک به بیطرف، عملا در مقابل این انتقادها ساکت و منفعل بودند و

برخلاف موارد حاد سیاسی که به سرعت اقدام به راه اندازی کمپین های سیاسی و موج های توئیتری می کنند، گویی در قبال انتقادها از بیطرف «سکوت توام با رضایت» داشتند و حتی چنان عمل کردند که به نظر میرسید در برابر آنچه در حوزۀ آب و سدسازی کشور در دولت های مرحوم هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی گذشته، فاقد موضع روشن و اثباتی یا حداقل، نقد پذیری و پاسخگویی فروتنانه هستند.

 

بدین شکل، همراهان همیشگی سیاسی اصلاح طلبان در عرصۀ عمومی و فضای مجازی به رقبای آنها تبدیل شدند؛ رقیبانی که قدرت گفتمان ساز آنها از چشم اصلاح طلبان پنهان ماند. «رقبای پنهان مدنی» توانستند بسیار موثرتر از حملات پراکنده و با پیام های چندگانه به گزینۀ وزارت ارتباطات که ازسوی طیف اصلی اصلاح طلبان حمایت می شد، انتقادهای خود به گزینۀ وزارت نیرو را پیش برند و به ائتلافی با مخالفان سیاسی و نیز نمایندگان دارای گرایش های قومی و منطقه ای در مجلس دست یابند.

 
ائتلاف های شکننده

ندادن رای اعتماد به بیطرف نشان داد ائتلاف ها و همراهی های فعالان مدنی، مجازی و زیست محیطی با نیروهای سیاسی، حتی در صورت همسویی در گفتمان های کلانی چون خواست دموکراسی یا صلح، الزاما در همۀ زمان ها و حوزه ها پایدار نیست؛ مگر آنکه در آنها نیروهای منتقد رویکرد سیاسی اصلاحطلبان به رسمیت شناخته شوند و با آنها گفت وگویی انتقادی برای دستیابی به دست کم، فهم مشترک از مسئله و نه الزاما راه حل مشترک، شکل گیرد.

 

حاصل آنچه در قبال جدایی بیطرف از دولت دوازدهم مغفول ماند، جدایی نیروهای سیاسی از فعالان مدنی، مجازی و زیست محیطی بود.

هرچند این جدایی الزاما به سود منتقدان مدنی هم تمام نخواهد شد، اما با توجه به رویۀ حاکم بر انتخاب های رئیس جمهور و رای بهارستانیان در ابتدای فعالیت های دولت دوازدهم، احتمال آنکه گزینه های جایگزین بیطرف از همین سطح تخصص، دوراندیشی و نقدپذیری هم برخوردار باشند، اندک بود؛ چالشی که البته با پیشنهاد صحیح رضا اردکانیان و همراهی مجلس با او، از میان رفت.